بیشتر از سه هفته هست که همش این بیمارستان اون بیمارستان هستیم.

ابتدا شوهر خواهرم عمل ستون فقرات انجام داد و چندین روز دور و بر اون بودیم. از بیمارستان. نگم که قتلگاه بود. همه ی کارها رو هم باید خودت انجام میدادی و کارکنان نقش مترسک داشتن. از نظافت و وضعیت بیمارستان هم نگم که افتضاح بود. سوسک آدم رو می‌خورد!

بعدش پنجشنبه هفته پیش داداش سکته قلبی کرد بس که سیگار کشید. چندین روز بخش CCU بود و بعد رفت بخش مردان و سپس آنژیوگرافی شد و برای اون فنر گذاشتن و دو روز پیش از بیمارستان مرخص شد.

به نظر من بدترین جا برای زندانی کردن کسی، بیمارستان هست.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها