صبح برای اینکه دیر به شهرک صنعتی نرسم مجبور شدم از آژانس ماشین بگیرم. گفتم هم صبح زود هست هم ممکنه به خاطر این کرونا ماشین و مسافر نباشه و دیر برسم. خلاصه بعد از یک بار جا گذاشتن شهرک صنعتی و دور زدن دوباره و مسیر زیادی رفتن، رسیدم اونجا. زود رسیده بودم. خانم منشی تازه حدود ده دقیقه از هشت گذشته بود رسید اونجا (من هفت و چهل دقیقه رسیدم). بیست و دو هزار تومان هم چپوندیم دست راننده آژانس.

خوشبختانه به سن گیر نداد. گفت این چیزها رو کپی بگیر و برای کارت بهداشت هم اقدام کن و سفته پنجاه میلیون هم باید بیاری.

برگشتم خونه. پنجاه میلیون سفته شد هفتاد و پنج هزار تومان. بیست هزار تومان هم فعلاً پرداخت کردم برای ثبت نام کارت بهداشت. ظهر زنگ زدم منشی اونجا و گفتم مدارک رو تکمیل کردم. گفت خودمون بهت زنگ میزنیم.

دیگه منتظر هستم زنگ بزنن و برم سر کار. امیدوارم کار راحت و بی دردسری باشه و حقوق رو هم سرِ وعده بدن.

نوشته ی "پست مهم" رو از حالت پین شده درآوردم. جز یک نفر که همشهری خودم هست کسی کمکی نکرد که باز هم از ایشون سپاسگزاری میکنم.

تو زندگیم تا حالا خیلی ها حقم رو خوردن ولی حق کسی رو نخوردم.

فردا هم میرم با اون شخصی که کامپیوتر رو از ایشون خریدم صادقانه صحبت میکنم و کمی وقت میگیرم ازشون. برم سر کار دیگه همه چی حله.

تنها حساب و کارت فعالی که دارم همین هست که عکسش رو میذارم. تا بعضیا فکر نکنن پولی به جیب زدم و در رفتم. این مانده حساب:

اینم از پولی که همشهری خودم لطف کردن بهم دادن و اون صد هزار تومان هم قرض از خونه گرفتم برای خرج امروز (البته پنجاه هزار تومان اون که سهم یارانه خودم هست و پنجاه هزار تومان اون قرض هست و دیشب هم برای پول آژانس سی هزار تومان دیگه از مادر گرفتم که ایشون از خرجی برداشت).

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها